پخش زنده
امروز: -
مری دژفسکی مینویسد: توقیف دراماتیک نفتکش ونزوئلایی توسط نیروهای ویژه، نمایش عمدی سیاست خارجی جدید آمریکاست که نشان میدهد هر کشوری جرات کند امنیت ایالات متحده را تهدید کند هدف چنین حملاتی قرار میگیرد.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما از لندن، دژفسکی با این مقدمه در ایندیپندنت نوشت: ماچادو، رهبر مخالفان ونزوئلا، دوباره در نقش برنده جایزه نوبل ظاهر شد.
وی افزود: دونالد ترامپ به اندازه کودکی که تازه اسباب بازی کودک دیگری را گرفته، هیجانزده به نظر میرسید و به این موضوع میبالید که این «بزرگترین اسباب بازی توقیف شده تاکنون» است. متأسفانه، در این مورد، «آن» یک اسباببازی نبود، بلکه یک نفتکش بود که در عملیات ارتش، که توسط بسیاری از جهان غرب به عنوان دزدی دریایی دیده میشود، هدف حمله قرار گرفت و توقیف شد. دادستان کل ایالات متحده گفت که این نفتکش «به دلیل مشارکت در یک شبکه غیرقانونی حمل و نقل نفت که از سازمانهای تروریستی خارجی حمایت میکند» در فهرست تحریمهای ایالات متحده قرار دارد و به نظر میرسد که از ونزوئلا به کوبا در حال حرکت بوده است اگرچه مشخص نیست که آیا کوبای تشنه سوخت، ونزوئلای از نظر سیاسی بیثبات یا خود نفتکش هدف اصلی ایالات متحده بودهاند. هر کدام، یا همه، احتمالاً برای کاخ سفید ترامپ کاملاً مناسب است.
در ادامه این مطلب آمده است اینکه ایالات متحده تا چه حد بیشتر برای اعمال اراده خود بر ونزوئلا پیش میرود، هنوز مشخص نیست. این کشور تاکنون بیش از ۱۲ قایق را در دریای کارائیب غرق کرده و ادعا کرده است که آنها مواد مخدر حمل میکردند و حریم هوایی این کشور را نیز بسته اعلام کرده است.
اقدام نهایی برای ترامپ این خواهد بود که رئیس جمهور نیکولاس مادورو را که به عنوان آنچه ذینفع نامشروع یک انتخابات تقلبی میخواند با فشار و زور برکنار کند. خطر اینجاست که به نظر میرسد رأیدهندگان آمریکایی تمایل کمی برای چنین اقدام شدیدی دارند و یک عملیات ناموفق در کمتر از یک سال مانده به انتخابات میاندورهای آمریکا، مسئولیت بسیار بزرگتری برای ترامپ و حزب جمهوریخواه خواهد بود تا اینکه مادورو را در جای خود نگه دارد، جایی که او میتواند از نظر سیاسی به عنوان یک نماد برای تهدیدهای خارجی مفید باشد.
حملات ایالات متحده به ونزوئلا و منافع آن را میتوان به عنوان اولین نمونه از سیاست خارجی ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوریاش دانست، همانطور که در سند راهبردی امنیت ملی ایالات متحده که هفته گذشته منتشر شد، آمده است.
قابل درک است که آنچه بیشترین توجه را در این سوی اقیانوس اطلس به خود جلب کرد، بیاعتنایی آشکار این راهبرد به مسیری بود که از این دیدگاه ایالات متحده، توسط بخش بزرگی از قاره اروپا در پیش گرفته شده بود.
یکی از نتیجه گیریها این بود که اروپاییها به جای تکیه بر ایالات متحده، به امنیت خود توجه کنند.
از جمله استنباطهای مطرح شده این بود که ایالات متحده قصد دارد اروپا را رها کند و از اوکراین شروع کرده است. اینکه تضمینهای امنیتی آن در آینده قابل اعتماد نیست. هشدار مارک روته، دبیرکل ناتو، مبنی بر اینکه «ما اروپاییها هدف بعدی روسیه هستیم، حداقل تا حدی، واکنش وحشتزده نهاد دفاعی اروپا را منعکس میکرد.
با این حال، آنچه در این سند درباره ایالات متحده و سیاست امنیتی آینده آن آمده بود، جالبترین نکته بود، زیرا چشماندازی را مطرح میکرد که مدتی است آشکار بوده، اما به عنوان یک ایده واحد بیان نشده بود.
خلاصه ماجرا این است که ایالات متحده قصد دارد با وجود تمام لافزنیهای ترامپ در مورد توافقات صلح از جنوب شرقی آسیا گرفته تا آفریقای مرکزی و خاورمیانه، دیگر نقش پلیس جهانی را ایفا نکند. ایالات متحده در نسخه قرن بیست و یکمی دکترین مونروئه ۱۸۲۳، اولویت را به امنیت خود و نیمکره غربی خود خواهد داد.
تمام آن توافقات صلحی را که ترامپ از آنها دم میزند میتوان تلاشی برای پایان دادن به کارهای ناتمام و رفتن دانست. این میتواند فوریت تلاشهای فعلی ترامپ برای پایان دادن به جنگ در اوکراین را توضیح دهد، و او هنوز هم معتقد است که باید در خاورمیانه کارهایی انجام شود، اما پیام کلی این است: خداحافظ.
این موضوع، قاره آمریکا را به عنوان اولویت امنیتی دولت ترامپ باقی میگذارد، که به توضیح آنچه او در هفتههای اول دوره دوم ریاست جمهوریاش در مورد گرینلند و پاناما و همچنین هدف قرار دادن فعلی ونزوئلا گفت، نیز کمک میکند. برای بریتانیاییها و اروپاییها مایه تسلی خاطر خواهد بود که این استراتژی امنیتی جدید ایالات متحده را مختص ترامپ بدانند.
البته، این نخستین بار در تاریخ نیست که ایالات متحده در آمریکای مرکزی و جنوبی مداخله کرده است. نیکاراگوئه، السالوادور، شیلی و البته کوبا را به یاد بیاورید. بریتانیاییها، بیش از همه، ممکن است به یاد داشته باشند که متقاعد کردن «رابطه ویژه» ما برای حمایت از بریتانیا در جنگ با آرژانتین بر سر جزایر فالکلند چقدر سخت بود، و البته یک مداخله نظامی اعلام نشده ایالات متحده در گرانادا. ایالات متحده به جای اینکه یک استثنا باشد، ممکن است به یک [رویکرد] بسیار سخت بازگردد.