پخش زنده
امروز: -
اندیشکده ضدتروریسم وستپوینت هدف خود را تولید محتوای علمی در خصوص مقابله با تهدیدهای تروریستی علیه ایالات متحده عنوان کرده است.
اندیشکده راهبردی تبیین- اندیشکده آمریکایی «مرکز مبارزه با تروریسم[۱]» مستقر در وستپوینت پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و با حمایت مالی وینسنتویولا[۲]، رییس پیشین بورس نیویورک در فوریه ۲۰۰۳ تأسیس شد. این مؤسسه هدف خود را تولید محتوای علمی در خصوص مقابله با تهدیدهای تروریستی علیه ایالات متحده عنوان کرده است. اکنون بریندودِل[۳]، کارشناس مطالعات امنیتی از دانشگاه جرجتاون، مدیریت این اندیشکده را بر عهده دارد. گزارش[۴] این مجموعه با توجه به وعده انتقام جبهه مقاومت از آمریکا برای ترور سردار سلیمانی، عملکرد این گروهها در غرب آسیا را بررسی کرده است.
غرب آسیا
حزبالله لبنان مهمترین گروه جبهه مقاومت در غرب آسیا و همچنین قویترین از نظر انسجام تشکیلاتی و گستره عملیاتی است. این گروه که ۱۹۸۵ با حمایت ایران تأسیس شده، بهتدریج حمایت داخلی گستردهای را کسب کرد و دو مزیت راهبردی برای ایران ایجاد کرد: کریدوری برای دسترسی به مدیترانه مقابله با تهدیدهای رژیم صهیونیستی. حزبالله نقش مهمی در حمایت از گروههای مقاومت فلسطینی مانند حماس و جهاد اسلامی در برابر اشغالگریها و جنایات حکومت اشغالگر قدس دارد.
حزبالله لبنان مهمترین گروه جبهه مقاومت در غرب آسیا و همچنین قویترین از نظر انسجام تشکیلاتی و گستره عملیاتی است. این گروه که سال ۱۹۸۵ با حمایت ایران تأسیس شده، بهتدریج حمایت داخلی گستردهای را کسب کرد و دو مزیت راهبردی برای ایران ایجاد کرد: ۱-کریدوری برای دسترسی به مدیترانه ۲-مقابله با تهدیدهای رژیم صهیونیستی
ارتباط ایران با گروههای مقاومت عراقی سه نقطه عطف دارد: اول تعرض حکومت بعث به ایران و شکلگیری سازمان بدر وابسته به مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق؛ دوم سقوط صدام و آغاز فعالیت گروههایی مانند جیشالمهدی در برابر القاعده و بازماندگان رژیم بعثی و همچنین اشغالگران آمریکایی؛ و سوم اشغال موصل توسط داعش و فتوای جهاد آیتالله سیستانی که به تشکیل حشدالشعبی انجامید. با این توضیح که در این گزارش منظور از حشدالشعبی، نیروهای مقاومت نزدیک به ایران مانند کتائب حزبالله، حرکتالنجبا، عصائب اهلالحق و کتائب امام علی است و نه گروههایی که مستقیماً توسط نخستوزیری مدیریت میشوند. در سوریه نیز علاوه بر حضور مستشاری سپاه برای کمک به ارتش سوریه، میتوان به نقش حزبالله و حشدالشعبی در عملیاتهای میدانی و همچنین آموزش دیگر گروههای مقاومت مانند تیپهای فاطمیون و زینبیون اشاره کرد.
شکل زیر نشانگر تعداد عملیاتها و شهدای جبهه مقاومت طی بازه زمانی گوناگون در مناطق مختلف غرب آسیاست که از سه منبع «بانک اطلاعات جهانی تروریسم[۵]»، »دادههای رخدادها و جغرافیای منازعات مسلحانه[۶]» و «مرکز پایگاه داده تروریسم و شورشیگری[۷]» اخذ شدهاند. ستونها تعداد شهدا و نمودار حجمی، تعداد عملیاتها را نشان میدهند. همچنین منظور از دیگر مناطق ادعایی غرب آسیا، کشورهای یمن، بحرین، لبنان و فلسطین بهویژه غزه و کرانه باختری است که احتمالاً بخش عمده آن مربوط به فعالیتهای جبهه مقاومت در یمن در برابر تجاوز عربستان سعودی باشد. خوانش نمودار بدین صورت است که نسبت هر منطقه در میزانی که از ستون و یا حجم هر سال در بر گرفته، مشخص میشود. برای مثال حزبالله لبنان در ۲۰۱۵ از مجموع نزدیک به ۳۳۰ عملیات، حدود ۳۱۰ عملیات در سوریه و ۲۰ مورد در دیگر مناطق غرب آسیا داشته و از مجموع حدود ۵۳۰ شهید، بیش از ۴۵۰ نفر در سوریه و باقی در دیگر مناطق به شهادت رسیدهاند.
ارزیابی نمودار منتشره در این گزارش، تا حدی الگوی رفتاری جبهه مقاومت در نبرد با تروریسم پس از آغاز جنگ داخلی سوریه نمایان میسازد. ضعف دولت مرکزی دمشق و پیوستن بخشی از ارتش این کشور به معارضان در ۲۰۱۲ سبب شد حزبالله لبنان بر حمایت از دولت قانونی در برابر گروههای تکفیری و تروریستی متمرکز شود که با توجه به مرز مشترک دو کشور، برای جلوگیری از سرایت ناامنی به لبنان حائز اهمیت بود. افزایش نسبت تعداد شهدای حزبالله به تعداد عملیاتها از ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ بدان معنی است که تا این زمان، عمده بار مقابله با تروریسم در سوریه بر دوش حزبالله بوده و با میزان بالایی از نیروهایش در این عرصه حاضر شده است. در عراق به دلیل فتوای آیتالله سیستانی، جمعیت قابل توجه شیعیان و همچنین همراهی دیگر طوایف و مذاهب از جمله اکراد و اهل سنت در مقابله با تروریسم داعش در ۲۰۱۴، نیاز کمتری به حضور مستقیم حزبالله لبنان بوده و گروههای نوپایی قدم به میدان نهادند که زیر چتر حشدالشعبی متمرکز شدند.
در فقدان سردار سلیمانی، سید حسن نصرالله حتی میتواند مدیریت مستقیم گروههای مقاومت در غرب آسیا را نیز به خوبی به انجام برساند که نیاز به حضور مستقیم سردار قاآنی و تبعات غیرامنیتیاش را کاهش میدهد
عمده عملیاتهای ۲۰۱۴ به جز عراق و سوریه نیز به تقابل آتش میان جبهه مقاومت و رژیم صهیونیستی در غزه مربوط است. نکته دیگر آنکه از سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ با عقبنشینی گسترده داعش از مناطق اشغالشده عراق و بهخصوص پس از آزادسازی موصل، دیگر گروههای مقاومت عراقی نیز به کمک حزبالله در سوریه شتافتند که نتایج آن در کاهش تعداد عملیاتها و شهدای حزبالله در این بازه زمانی نمود یافته است. جدول زیر، تعداد عملیاتها و شهدای سپاه، حزبالله و دیگر گروههای مقاومت در نبرد با تروریسم در عراق و سوریه را از ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ نشان میدهد. البته قابل ذکر است که به اذعان نویسنده، تعداد عملیاتها و شهدا حداقلی است و میزان واقعی احتمالاً مقداری بیش از این تعداد میباشد.
دادههای جدول فوق نیز تحلیل مذکور مبنی بر تمرکز عملیاتی حزبالله بر بحران سوریه و تقویت دیگر گروههای مقاومت در عراق را به خوبی نشان میدهد. علاوه بر اینکه تعداد بسیار کمتر عملیاتها و شهدای سپاه در هر دو کشور به نسبت گروههای مقاومت، صحت ادعای حضور مستشاری ایران را به اثبات میرساند. بیشترین تعداد شهدای سپاه به نبردهای ۲۰۱۶ در سوریه به هدف آزادسازی حلب بازمیگردد. در ماههای پایانی ۲۰۱۷ چنانچه سردار سلیمانی طی نامهای به مقام معظم رهبری عنوان کرد، جبهه مقاومت به حکومت سرزمینی داعش پایان داد که کاهش محسوس تعداد عملیاتها و شهدا مؤید آن است. نویسنده معتقد است با حضور قدرتمند حزبالله در سوریه، ایران نیازی به حضور مستقیم نیروهای سپاه در این کشور طی سالهای آتی ندارد و میتواند با کاهش قابل توجه نیروهایش، ضمن رفع حساسیتهای دولتهای غربی و عربی، جنگ روانی رژیم صهیونیستی و برخی دولتهای منطقه مبنی بر سوءاستفاده از این مسأله برای تشدید تنشهای فرقهای و دوگانه عرب/عجم را نیز خنثی سازد. مقاله بیان میدارد در فقدان سردار سلیمانی، سید حسن نصرالله حتی میتواند مدیریت مستقیم گروههای مقاومت در غرب آسیا را نیز به خوبی به انجام برساند که نیاز به حضور مستقیم سردار قاآنی و تبعات غیرامنیتیاش را کاهش میدهد.
شرق آسیا و شمال آفریقا
عمق راهبردی ایران در مرزهای شرقی با حمایت از مجاهدین افغان در برابر اشغالگری شوروی آغاز شد. پس از آن نیز با کمک به شکلگیری «ائتلاف هشت» از اقوام و طوایف شیعه در تهران، به تثبیت دولت پسااشغال کمک نمود. ولی با شورش طالبان، از وفاداران نظامی دولت مشروع کابل موسوم به «ائتلاف شمال» حمایت کرد. به نظر میرسد در شرایط کنونی نیز توافق اخیر آمریکا با طالبان مبنی بر خروج اشغالگران از این کشور در کنار فرماندهی سردار قاآنی بر نیروی قدس که تخصص بالایی در مدیریت مسائل امنیتی مرزهای شرقی و آسیای میانه دارند، به افزایش نفوذ ایران در افغانستان خواهد انجامید. وجه سیاسی این نفوذ در ارتباط ایران با هزارهها و سیاستمداران شیعه و همچنین تعامل با طالبان و وجه نظامی آن در سازماندهی تیپ فاطمیون برای مبارزه با داعش نمود یافته است. در پاکستان نیز وجه فرهنگی نفوذ ایران به ارتباط حوزههای علمیه با مدارس مذهبی شیعه و وجه نظامی آن به ساماندهی نیروهای تیپ زینبیون در دفاع از حرم اهلبیت بازمیگردد.
در خصوص کشورهای شمال آفریقا، گرچه گزارش اذعان دارد که فعالیتهای ایران بر مبنای قدرت نرم، تبلیغی و عمدتاً بهواسطه رایزنیهای فرهنگی است. ولی حزبالله لبنان را به فعالیتهایی مانند قاچاق اسلحه و پولشویی در این دولتها متهم میکند. همچنین مدعی است گروه سرایا الزهرا در چاد، از سوی ایران برای حمله به منافع آمریکا در سودان و اریتره تشکیل شده بود. با وجود این ادعاها، مقاله در اثبات مدارکی دال بر این موارد، ضعیف بوده و در جدول ادعایی نیز تعداد بسیار اندکی از اجرای عملیات در آفریقا را جبهه مقاومت نسبت میدهد.
در ارزیابی جدول ادعایی فوق، نکاتی قابل ذکر است. اولاً گزارش درباره اینکه چه گروههایی از جبهه مقاومت در کشورهای فوق مبادرت به عملیات کردهاند، صرفاً از عبارت مبهم «دیگر گروهها» استفاده کرده و هیچ نامی ذکر نشده است. ثانیاً نهفقط عامل بلکه اهداف و سوژههای عملیاتها مشخص نیستند. ثالثاً به جز افغانستان و نیجریه، قرائنی مبنی بر حضور مستقیم یا غیرمستقیم جبهه مقاومت ذکر نشده است. درباره افغانستان، نویسنده احتمال میدهد که عملیاتها از سوی فاطمیون در برابر شاخه خراسان داعش انجام شده باشد. در مورد نیجریه نیز جنبش اسلامی را که گروهی مسالمتجو و غیرنظامی بوده و صرفاً به فعالیتهای اجتماعی میپردازند، نیروی نیابتی ایران در این کشور میپندارد.
ترور سردار سلیمانی، اقدام نابخردانهای بود که اضطراب بسیاری در سیاستمداران و کارشناسان آمریکایی نسبت به واکنش ایران و جبهه مقاومت ایجاد کرد. گرچه ایران با حمله به عینالاسد نسبت به این جنایت پاسخ داد ولی همچنان ممکن است برخی گروههای مقاومت نیز بنا به تشخیص خود، واکنشی درخور نشان دهند
در حالی که دولت نیجریه در ۲۰۱۵ به سرکوب شدید این گروه و قتلعام بسیاری از شهروندان شیعه دست یازید که از جمله تنی چند از فرزندان شیخ ابراهیم زکزاکی، رهبر این جنبش نیز به شهادت رسیدند. در سومالی گروه تروریستی الشباب از مؤتلفین القاعده آتش جنگ داخلی را شعلهور کرد. در مصر نیز سرکوب شدید اخوانالمسلمین در جریان کودتای ۲۰۱۵ به ناامیدی بعضی اعضای این گروه از روشهای مسالمتآمیز و گرایش به القاعده انجامید. مراکش نیز از جمله کشورهایی است که بسیاری از نیروهای بنیادگرای آن به داعش پیوستهاند. درباره پاکستان نیز نویسنده ضمن اذعان به عدم امکان عملیاتی گروههای همسو با ایران، صرفاً به حمایت جمهوری اسلامی از مسلمانان کشمیر اشاره میکند و احتمالاً همراستا با دولت هند، این گرایش آزادیخواهانه را معادل تروریسم قلمداد کرده است.
جمعبندی
ترور سردار سلیمانی، اقدام نابخردانهای بود که اضطراب بسیاری در سیاستمداران و کارشناسان آمریکایی نسبت به واکنش ایران و جبهه مقاومت ایجاد کرد. گرچه ایران با حمله به عینالاسد نسبت به این جنایت پاسخ داد ولی همچنان ممکن است برخی گروههای مقاومت نیز بنا به تشخیص خود، واکنشی درخور نشان دهند. بنابراین دولت آمریکا لازم میداند که ضمن پژوهش در خصوص آینده رفتاری این گروهها در نقاط مختلف ژئوپلتیک، پرونده اتهامهای بیپایه به ایران مبنی بر حمایت از تروریسم را نیز قطورتر سازد. گزارشهایی مانند این، در همین جهت منتشر میشود تا با اخلال در مسیرهای تعامل جمهوری اسلامی با دولتهای غرب آسیا و شمال آفریقا و تهدیدنمایی از برنامه منطقهای ایران، حلقه فشارهای غرب را تنگتر نماید.
پانوشتها
[۱] Combating Terrorism Center
[۲] Vincent Viola
[۳] Brian Dodwell
[۴] https://ctc.usma.edu/reviewing-irans-proxies-by-region-a-look-toward-the-middle-east-south-asia-and-africa/
[۵] Global Terrorism Database
[۶] Armed Conflict Location & Event Data
[۷] Terrorism and Insurgency Centre’s events database