منصور انحرافات اعتقادی زیادی به تشیع وارد میداند و در جای جای داستان اشارههایی به آن میشود: «احمد از عباس خواست به احترام میهمانشان ـ منصور ـ زیارت عاشورا را قطع کنند. عباس با اشاره دست، چشمی گفت و میکروفون را کنار گذاشت. ... یکی دونفر زیر لب غر زدند اما جرأت نداشتند به احمد اعتراض کنند. ... آهسته پرسید: شیعهها میگویند زیارت قبور بزرگان دین، تکریم و بزرگداشت است، نه عبادت! درست است؟
داستان به اوج میرسد. آیا نیروهای اطلاعاتی ایران، به نقشه گروه تروریستی پی خواهند برد؟ آیا بیماری صعب العلاج منصور در ایران، مداوا میشود؟ آیا منصور با توجه به بیماریاش توان ادامه عملیات را خواهد یافت؟ اینها همه بستگی به عوامل زیادی دارد که با خواندن داستان مشخص میشود.
براساس داستان، بذر شور و شعور جوانان انقلابی ایران، از همان ابتدای انقلاب در بین جوانان منطقه و کشورهای دیگر کاشته شد. جوانه زدن و بار دادن این بذر نیز، شاید زمان ببرد اما بیشک اتفاق خواهد افتاد. شخصیت اکبر پیرویان (دانشجوی پزشکی) نماینده جوانان انقلابی ایران است که در پی احساس وظیفه خود، با گروهی از رزمندگان فرامرزی، به افغانستان سفر میکند تا مبارزین آن کشور را یاری دهد. او با شخصیت معنوی و تأثیرگذار خود، محبوب کسانی میشود که ظلم را برنمیتابند و در برابر هر جنایتی با تمام توان، قد علم میکنند. هرچند این دو گروه، در کوتاهمدت سرنوشتی متفاوت دارند.
اشاره به فضای پاک و معنوی رزمندگان دفاع مقدس، تأکید بر شخصیت شهید اکبر پیرویان و تأکید بر پیشرفت علمی و توانایی مهندسی معکوس ایرانیها، بینامتنیتهای تاریخی سیاسی (مثل جنگ روس با افغانستان) و بازنمایی کوتاهی از جغرافیای افغانستان، و بکر بودن ایده رمان، چند مورد از ویژگیهای خوب «تکفیری» است. این موارد به رمان «مهدی دریاب» رویکردی سیاسی داده اما ایده نو، خواندنی و جذاب داستان، در کنار گرههای متعدد آن، مخاطب را عطشناک رسیدن به صحنهی گرهگشایی میکند و رمان به مدد قلم روان نویسنده، در زمانی کوتاه به پایان میرسد.
«اگر رئیسجمهور، نخستوزیر، بالاترین مقام قضایی کشور، چهار وزیر، 27 نماینده مجلس، و تعداد زیادی از دولت مردان یک حکومت کشته شوند چه اتفاقی میافتد؟ ... فقط در طول سهماه همه اینها در این کشور ترور شدند، اما حکومت ایران تکان نخورد.شما میخواهید با چند انفجار کور و ترور، چنین حکومتی را به عقبنشینی وادارید؟»(ص 31)
توانایی حکومت شیعی در اداره کشور، از نکتههای باارزش دیگری است که نویسنده در داستان خود گنجانده و درونمایه داستان هم، بهطور مستقیم به پیشرفت پزشکی ایران ـ بهویژه در منطقه ـ در قالب بیمارستان نمازی، و جایگاه رفیع، توانایی و اقتدار کشور در مواضع هستهای و تکنولوژی اشاره دارد؛ مستقیم و غیرمستقیم. پرداختن به شهر دزفول و کازرون، معرفی بیشتر فرهنگ آن و همچنین استفاده از گویش یا لهجه محلی، برای جذابیت بیشتر و تغییر فضای داستان از حالتی خشک و افسرده، ظرفیت موجود در داستان بوده که جا داشت مورد توجه قرار بگیرد. «هویجن، هویج! بیو گُرجه ببر. گُرجه! منصور احساس کرد روی فریادها با اوست شاید به خطر لباس عربیاش بود. یک نفر در تأیید این احساس، ابتکاری به خرج داد.بند یک بسته بزرگ کلم را پاره کرد و ریخت وسط بساط صیفیها و فریاد کشید: کَلَمَن. هُی کَلَمَن. اهلن و سهلن کَلَمَن.»
در مجموع، «تکفیری» رمانی نو در فضای ادبیات داستانی کشور از نظر محتوا و موضوع است و با تلاش در رفع برخی کاستیها، میتواند جایگاه قابل توجهی در حیطه رمانهای ارزشی داشته باشد.